محل تبلیغات شما

نشد، نمی‌شودنخواهد شد. انگار هیچ وقت آن چیزی که قصد شدن ندارد نمی‌شود حتی اگر برایش جان بدهی. حتی اگر هزار سال از عمرت را به پایش بریزی. نمی‌شود که نمی‌شود .

تمام آن نماندن ها، نشنیدن ها، نه گفتن ها . خدایا تمام هر آنچه که با نه ساخته می‌شود را به تو می‌سپارم که بنحوی در گذر زمان و تنگناهای تاریخ زبان شناسی مهجور و نابودش کنی. تا دیگر امان از طاقت آدم ها نبرند!

دلتنگی با اینکه ن ندارد اما آخر تمام کلمات منفی است. یک کلمه می‌گویی دلتنگم و دنیا توفانی  می‌شود. چه می‌کند این دل. چه می‌گوید عقل چرا ساکت نمی‌شود. چرا مدام می‌گوید تو ابلهی تو که عاشقی ابلهی.

دلتنگ میشوی، بیخبر می مانی گویی هزار بلای آسمانی با هم بر سرت نازل شدست اما نمی‌شود . نمی‌شود یک نظر ببینیش و آتش دلت آرام گیرد. نمی‌شود صدایش را بشنوی و روحت از تلاطم بیافتد. حتی حسرت بوییدن عطرش تا ابد روی دلت می‌ماند که چه بشود کسی ناراحت نشود. حرف بزرگی زمین نیافتد، آبروی آنکه بی دلیل برایش میمیری نرود اخر سر این دل خودت است که  پژمرده و جوانیت چون شمعی آب می‌شود صبر صبر. صبر میکنی اخ اخ که اگر تا اخر دنیا هم صبر کنی نمی‌شود. نشدنی نمی‌شود. 

پ. ن:  بقول دوستم خدا که نخواهد هیییچ چیز هیچ وقت جور درنمی‌آید. بعضی وقتها قبول کن که نمی‌شود. 

 

تاریخ زبان شناسی

نمی‌شود ,صبر ,تو ,می‌شود ,تمام ,کنی ,را به ,این دل ,زبان شناسی ,صبر صبر ,تاریخ زبان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها